مناظره ی وبلاگی با یک اهل سنت در مورد شهادت حضرت زهرا سلام الله

                                                                                                                              

 چندی پیش طبق روال به سایت های مختلف سر میزدم که وبلاگی نظرم را به سوی خود جلب کرد. وبلاگی از اهل سنت که در پی اثبات کذب بودن شهادت حضرت زهرا سلام الله علیهاو کاذب بودن راویان احادیث این واقعه تاریخی بود و اینکه مثلا آیا می شود چنین حادثه ای رخ داده باشد.مگر می شود عمر و ابوبکر چنین جنایتی کرده باشند و حضرت علی علیه السلام چیزی نگفته باشد و... . این برادر اهل سنت در پی اثبات این نظر خود روایاتی از اهل سنت را که با معیارهای مربوط به خودشان قوی بودند و روایات شیعه را که با ملاک های خودشان ضعیف بود می آورد و آن دسته از روایات اهل سنت را نیز که نظر شیعه را در این مورد تایید و یا حداقل نزدیک به روایات شیعه بود را باز هم با ملاک های مربوط به خودشان در مورد صحیح و غیر صحیح بودن روایات رد می کرد و از شیعه می خواست به دور از توهین و ناسزا جواب او را بدهند!!

در این مورد چه از برادران شیعه و چه از برادران اهل سنت ( البته فقط یک نفر از اهل سنت که احتمالا آن هم دوست و آشنای ایشان بوده) نظراتی داده شد. چند تن از برادران شیعه ما نظرشان این بود که این کارها را نکن و اینکه این کارها باعث اختلاف بین شیعه و سنی می شود و این اهل سنت هم در جوابشان نوشت اتحاد ضرورت اسلام است ولی زمانی این اتحاد شکل میگیرد که شما دست از توهین ولعن صحابه دست بکشید... مقدسات سنی را مورد توهین قرار ندهید انوقت میشود بدنبال اتحاد بود ولی حالا چگونه انتظار اتحاد دارید ... 

در این حین بنده نیز بنابر حسب وظیفه مسائلی را مطرح نمودم و پاسخ هایی دادم و پاسخ هایی دریافت نمودم که از نظرتان میگذرانم و قضاوت را به شما واگذار می کنم. 

«با سلام. اگه نظرات با احترام متقابل نسبت به هم ارائه بشه نه تنها ایرادی نداره بلکه به نتایج مطلوبی نیز می رسیم.
مسئله اینه که اگه ما بخواییم مسائل رو به این شکل که هر کدوم به روایات خودمون استناد کنیم فقط برای خودمون مفید خواهد بود و نه تنها طرف مقابل رو توجیه نمی کنه بلکه نتیجه معکوس داره.بلکه باید مسائل رو ریشه ای واکاوی کرد.
من دو سوال راجع به حضرت زهرا سلام الله از شما می پرسم و خواهش میکنم جواب بدین با دلیل محکم:
1. چرا عمر حضرت زهرا سلام الله بعد از رحلت پیامبر صل الله اینقدر کوتاه بود؟مطمئننا خود به خود از دنیا نرفته.بنابر این چه شد که از دنیا رفت؟
2.چرا قبر مبارک این بزرگ بانوی عالم هنوز هم مخفیه؟؟
و دیگه در مورد این مواردی که در مورد توهین عرض کردی. به نظرم اومد منظور شما از اینکه توهین نکنید فقط خطاب به شیعه هاست.گویا فقط این شیعه ها هستن که توهین می کنن و برادرای اهل سنت همه اهل گفتگو و منطق!! اگه منظورت این باشه که خودت بیش از همه به شیعه توهین کردی.بنابر این خواهشا یه سری به وبلاگ های اهل سنت هم بزن وببین توهین چه کسی بیشتر بوده.و باز هم اینکه اگه از علم حدیث چیزی مطالعه کرده باشید باید بدونید که نظر شیعه و سنی در مورد ملاک های احادیث صحیح و غیر صحیح و واحد و غیر واحد بسیار متفاوته. بنابراین فقط اینکه به ملاک های خودتون مراجعه کنید چندان برای شیعه اغنا’ کننده نیست.» 

وی در عین اینکه پاسخی برای دو سوالم نمی دهد می نویسد:«شما با مطالعه دقیق مطالب وب به تمام جواب هایتان میرسید»(!) و در توهین هم می نویسد:«خطابم به تشیع است که بدترین الفاظ را در مورد اصحاب نبی ص بکار میبرند من با بقیه کار ندارم که چکار میکنند به خوانندگان وبلاگم توصیه کردم فحاشی نکنند
و درمورد احادیث بگم نه تنها در مورد حدیث بلکه در تمام امور دینی اهل سنت با تشیع فرق دارند شما مذهبتان یک مذهب انسان برست و مورده برست است و بس ببینم بهم بگو تا حالا بیشتر خدا را یاد کردی یا علی را مطمئنا علی را (!!!)» 

حقیر نیز در پاسخ نوشتم:«در مورد پاسخ اول شما باید بگم:درسته که شما از منابع خودمون چند تا روایت رو مصادره به مطلوب خود کردی و چند تا روایت از منابع خودتون رو در مورد توهین عمر به حضرت زهرا سلام الله رو بر اساس ملاک های خودتون ضعیف شمردی. اما حرفم اینه که ما و شما به این شکل نمی تونیم به حقیقت برسیم چون ما هم بر اساس ملاک های خودمون خلاف این رو اثبات می کنیم.مشکلات و مسائل رو ریشه ای و عقلی باید پی گرفت. مثلا اینکه ایا پیامبر از لحاظ عقلی و منطقی لازم بوده برای جامعه اسلامی پس از خود خلیفه تعیین کند یا نه؟ آیا چیزی به عنوان امام در اسلام داریم یا نه؟ آیا علی علیه السلام به خلافت شایسته تر بود یا ابوبکر و عمر؟ضمن اینکه،پاسخ دو سوال قبلی قانع کننده نبود.بنابر این دوباره می پرسم:۱. چرا عمر حضرت زهرا سلام الله بعد از رحلت پیامبر صل الله اینقدر کوتاه بود؟مطمئننا خود به خود از دنیا نرفته.بنابر این چه شد که از دنیا رفت؟
2.چرا قبر مبارک این بزرگ بانوی اسلام مخفی شد. 

یه مطلب دیگه هم راجع به پاسخ دوم شما دارم.اول اینکه از شیوه پاسخ شما متاسفم! دوم اینکه باید دید که اصحاب چه کسانی هستند.آیا هر کس صحابه رسول خدا شد حق مطلقه؟ یا هرکس همسر یا فرزند پیامبر شد عاقبت به خیره؟ البته بنده خدایی ناکرده قصد توهین ندارم و شما با هر عقیده ای که دارید برای من تا زمانی که دنبال حق هستید قابل احترامید.در اینجا هم فقط منظورم بیان معیارهاست.اگه ما این رو ملاک تشخیص حق از باطل قرار بدیم حتما به بی راهه خواهیم رفت. به فرموده حضرت علی علیه السلام برای شناخت حق از باطل ابتدا ببین حق چیه.حق رو هر وقت شناختی صاحبش رو هم خواهید شناخت. ملاک رو قرآن هم به ما داده. اینکه همسران دو پیامبر الهی و فرزند یکی از اون ها کافر بودند.حضرت عیسی رو یکی از حواریونش لو داد و خواست به مسلخ ببرندش. سامری هم یکی از یاران حضرت موسی بود.
سوم اینکه تمام امور دینی اهل سنت با تشیع فرق ندارند.ما در خدا،قرآن،قبله،پیامبر و حتی علی علیه السلام باهم مشترکیم.در احکام هم جز یه سری احکام جزئی اختلافی نداریم. من نزدیک به یک سال با دوستان اهل سنت کردستانم زندگی کردم و از منابع شما هم کمتر از خود شما اطلاع ندارم.
چهارم شما دیگر چرا حرف وهابیت را میزنید؟ ما شما رو از وهابیون جدا می دونیم.ما مرده پرست نیستیم و نعوذ بالله علی علیه السلام را بالاتر از خدا نمی دانیم. که در این صورت از کافر هم بدتریم. ما علی علیه السلام و ائمه اطهار رو راهی برای رسیدن صحیح به مقصد که همون الله هست می دونیم.بنابر این اموات اون ها رو هم دارای برکت و قابل احترام و زیارت می دونیم و راهی برای تقرب به خدا.
نمی دانم این حدیث در روایات شما هم هست یانه اینکه پیامبر صل الله فرمودند: اهل بیت من کشتی نجاتند. هرکس بر آن وارد شد هدایت میابد و هرکس نشد هلاک می گردد. 

هیچ کدوم از این سوالات و شبهات و اختلاف نظرهایی که امروزه در عالم اسلام بین شیعه و اهل سنت جریان داره در صدر اسلام و پس از شهادت پیغمبر نبود چرا که اون زمان همه می دونستن حق چیست و با کیست. منتها حق با زور تکذیب و تضعیف و باطل تکریم شد با این که همه،همه چیز رو می دونستن. اما بیشتر این شبهات و تکذیب ها و تصدیق های امروزی از قرن های بعد که دیگه اصحاب رسول خدا صلی الله در قید حیات نبودن مطرح شد. به خاطر چی؟ به خاطر پاسخ به دو گروه. یکی پاسخ داشتن برای شیعه. البته نه پاسخ! بلکه غبار پراکنی با شبهات بی منطق و دیگری ، پاسخ دادن به وجدان های خود که در عذاب بی جوابی می سوختن.بنابر این هرچه شیعه گفت، اون ها شبهه مطرح کردن و کسی هم نبود که بگه ندیدن دلیل بر نبودن و ندانستن دلیل بر نیستی نیست. دوست عزیز! ما هر اطلاعاتی که داریم دلیل بر این نیست که اون اطلاعات تمام حقیقته. گاهی اطلاعات ما فقط یه سر رشته است و منبع سر رشته را در جای دیگه و فرای آنچه در ذهن ماست باید جست.یه زمانی میگفتن زمین صافه و تمام اطلاعات و علوم اون زمان بر اساس همین شناخت و آگاهی شکل می گرفت. اما وقتی فهمیدن زمین گرده، تمام علوم مربوطه نیز تحت تاثیر اون متحول شد.سوال شما هم که می پرسید چرا علی علیه السلام در مقابل جفاهایی که به حضرت زهرا سلام الله شد سکوت کرد؟ برای پاسخ کافیه که همین سوال رو تو اینترنت سرچ کنید تا هزاران پاسخ که بسیاری از اون ها واقعا قابل تامله به دست بیاد و یا اینکه آیا می شود صحابه رسول خدا به دختر ایشان چنین جفاهای عظیمی روا دارد نیز از همین مسئله ناشی می شود. شما فقط یک سر رشته در دست شماست و فکر می کنید که اون تمام حقیقتیه که وجود داره و اون سر رشته رو دنبال هم نمی کنید.برای این که به حقیقت برسید.اما باید بدونید که این سوال شما خودش مملو از غلطه! چرا؟ 

کسی که به این شکل می پرسه جواب سوالش رو قبلا داده و بسیاری از شبهات هم همینگونه مطرح می شه. بنابر این به خود پاسخ می دهد که نه ! اصلا امکان ندارد.چرا که اساسا دوست نداره که چنین باشه.چون دوست نداره انکار میکنه و این دوست داشتن و دوست نداشتنه که انسان رو از پاسخ عقلی منحرف می کنه. باید در ابتدا بی طرف بود و بعد قضاوت کرد. لازمه که در اینگونه موارد تمام احتمالات را از این سوال استخراج کرد تا لا اقل به احتمال 50 در صد برسید نه اینکه صد در صد قضیه انکار و محال انگاشته بشه.بنابر این سوال رو به شکل دیگه ای مطرح میکنم:
1.آیا امکان دارد صحابه رسول خدا ، یا همسر و فرزند و یا بستگانش و یا افراد باسابقه در اسلام منحرف شوند یا نه؟
2.آیا امکان این هست که ابوبکر و عمر و عثمان منحرف بوده باشند یا نه؟
3.آیا مگرامکان دارد ابوبکر و عمر از صحابه رسول خدا در فاصله کوتاهی پس از وفات پیغمبر صلی الله که طبق روایات شیعه و اهل سنت کمتر از چند روز، آن همه مصیبت وجفا در حق حضرت زهرا سلام الله روا دارند و در آخر موجب شهادت ایشان شوند یا خیر؟
4.اصلا مگر می شود جامعه به فاصله کوتاهی پس از رسول خود،اینچنین به انحراف کشیده شود؟
در مورد بسیاری از اینگونه سوال ها باید گفت : آری امکان دارد! همانگونه که در قرآن آمده است: سامری از مهاجرین و یاران خاص حضرت موسی کلیم الله بود که گوساله پرستی را در قوم موسی علیه السلام در کمتر از 40 روز غیبت حضرت که مامور به کاری شده بود رواج داد و توصیه ها و امرونهی های هارون برادر موسی که از طرف ایشان منصوب و به عنوان جانشین حضرت معرفی شده بود نیز کار به جایی نبرد...
قرآن می فرماید: "و چون موسى خشمناک و اندوهگین به سوى قوم خود بازگشت گفت پس از من چه بد جانشینى براى من بودید آیا بر فرمان پروردگارتان پیشى گرفتید و الواح را افکند و [موى] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود کشید [هارون ] گفت اى فرزند مادرم این قوم مرا ناتوان یافتند و چیزى نمانده بود که مرا بکشند پس مرا دشمن‏شاد مکن و مرا در شمار گروه ستمکاران قرار مده (
۱۵۰) [موسى] گفت پروردگارا من و برادرم را بیامرز و ما را در [پناه] رحمت‏خود درآور و تو مهربانترین مهربانانى (۱۵۱)
آرى کسانى که گوساله را [به پرستش] گرفتند به زودى خشمى از پروردگارشان و ذلتى در زندگى دنیا به ایشان خواهد رسید و ما این گونه دروغ‏پردازان را کیفر مى‏دهیم (
۱۵۲) "
و در آیات دیگری از قرآن کریم و هم روایات تصریح شده که همسر و فرزند حضرت نوح کافر بودند و کافر مردند.همین طور است در مورد فرزند آدم علیه السلام و همسر لوط و در تاریخ بشر نیز این گونه موارد کم نبوده.
بنابراین چه دلیل قاطعی وجود دارد مبنی بر اینکه هیچکدام از صحابه پیامبراسلام دچار انحراف نبوده و یا نشده باشند؟ چیزی که نه قرآن رد می کند (احتمال انحراف) و نه عقل، آیا می توان رد نمود؟! اگر ما این قسمت سوال را در ذهن مان درست تحلیل کنیم برای پاسخ به باقی سوال ها فقط 50 درصد احتمال خواهیم داشت.»  

این برادر اهل سنت ما در مورد تمام مطالب مطروحه می نویسد:«در مورد بسیاری از اینگونه سوال ها باید گفت : آری امکان دارد! همانگونه که در قرآن آمده است: سامری از مهاجرین و یاران خاص حضرت موسی کلیم الله بود که گوساله پرستی را در قوم موسی علیه السلام در کمتر از 40 روز غیبت حضرت که مامور به کاری شده بود رواج داد و توصیه ها و امرونهی های هارون برادر موسی که از طرف ایشان منصوب و به عنوان جانشین حضرت معرفی شده بود نیز کار به جایی نبرد...
قرآن می فرماید: "و چون موسى خشمناک و اندوهگین به سوى قوم خود بازگشت گفت پس از من چه بد جانشینى براى من بودید آیا بر فرمان پروردگارتان پیشى گرفتید و الواح را افکند و [موى] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود کشید [هارون ] گفت اى فرزند مادرم این قوم مرا ناتوان یافتند و چیزى نمانده بود که مرا بکشند پس مرا دشمن‏شاد مکن و مرا در شمار گروه ستمکاران قرار مده (
۱۵۰) [موسى] گفت پروردگارا من و برادرم را بیامرز و ما را در [پناه] رحمت‏خود درآور و تو مهربانترین مهربانانى (۱۵۱)
آرى کسانى که گوساله را [به پرستش] گرفتند به زودى خشمى از پروردگارشان و ذلتى در زندگى دنیا به ایشان خواهد رسید و ما این گونه دروغ‏پردازان را کیفر مى‏دهیم (
۱۵۲) "
و در آیات دیگری از قرآن کریم و هم روایات تصریح شده که همسر و فرزند حضرت نوح کافر بودند و کافر مردند.همین طور است در مورد فرزند آدم علیه السلام و همسر لوط و در تاریخ بشر نیز این گونه موارد کم نبوده.
بنابراین چه دلیل قاطعی وجود دارد مبنی بر اینکه هیچکدام از صحابه پیامبراسلام دچار انحراف نبوده و یا نشده باشند؟ چیزی که نه قرآن رد می کند (احتمال انحراف) و نه عقل، آیا می توان رد نمود؟! اگر ما این قسمت سوال را در ذهن مان درست تحلیل کنیم برای پاسخ به باقی سوال ها فقط 50 درصد احتمال خواهیم داشت و از این جا به بعد با درک این منطق در مورد دیگر مسائل می توانیم به قضاوتی عادلانه تر بپردازیم.

برادر اهل سنت ما در مورد تمام مطالب مطروحه بدون پاسخ در خور توجهی می نویسد:«دوست عزیز مطالب گفته شده همه شبهاتی است که شیعه جهت مظلوم نشان دادن اهل بیت از ان استفاده میکند شما ایا تا حالا به ذهنتان خطور کرده که شاید جریان شهادت واقعیت نداشته باشد؟ ایا به اینصورت که به جای تحقیق در اثبات ان تحقیق در واقعیت مسئله کنید.شما میخواهید در وجود کسانی عیب یابی کنید که خالق انها از ایشان در قران اعلام رضایت کرده بگو خطاب کلام الله مگر درمورد عده ای از صحابه بوده یا در مورد همه کسانی که ایمان اوردن و برای گسترش ایمان در جهان از همه دنیایشان گذشتند خدا اعلان رضایت از ان ها کرد ولی شما با استدلال عقلی و با در نظر گرفتن مردم این عصر میخواهید بگید همه که خوب نبودند.(ای کاش می گفت کجا خداوند از ایشان اعلام رضایت کرده.احتمالا طبق روایات خودشان!)»  

حقیر در ادامه آوردم که:«دوست عزیز! تمام مشکلات ما شیعیان با شما برادران اهل سنت از دو جمله ای که عرض می کنم ناشی می شود:
ما شیعیان خصوصیتمان این است که اسلام را با شخصیت ها نمیسنجیم بلکه شخصیت ها را با اسلام می سنجیم که آیا شخص بر طبق اسلام و روش رسول خدا عمل کرده و می کند یا نه.بنابر این هر چه به اسلام نزدیکتر باشد، تقرب و احترامشان به او بیشتر و هرچه دورتر باشد، دون تر و غیر قابل تحمل تر. ولو آن شخص بنیانگذار انقلاب امام خمینی رحمةالله علیه یا کس دیگر باشد. اگر در جایی نیز کم و کاستی وجود دارد،البته که در اهل سنت هم کمتر نیست. درخت هم اگر شاخ و برگی از آن خراب باشد بهتر از آن است که هم شاخ و برگ و هم تنه و هم ریشه اش خراب باشد.
اما شما برادران اهل سنت شخصیت ها را با اسلام نمی سنجید بلکه اسلام را با شخصیت ها می سنجید و می شناسید! این ملاک و منشا قضاوت شما شده است.» 

و ایشان پاسخی داد که جالب است:«شما بنا بر چه دلیلی در مورد اهل سنت اینگونه قضاوت میکنید شمایید که شخصیت دوستید تا اسلام دوست و خدا برست اینقدر که علی رض را یاد میکنید وازش حاجت میخواهید خدا را یاد نمیکنید کی گفته ما شخصیت ها را با اسلام نمیسنجیم اگه اینطوره خب باید بگیم ابوجهل رضوان الله. خب نمیشه یکطرفه و بی دلیل منطقی در مورد سواد اعظم دنیای اسلام قضاوت کرد.»

 

بنده در باره این قیاس مع الفارق ایشان که ابوبکر و عمر را با ابوجهل مقایسه کرد و آن را استثنائی دانست که اهل سنت به آن رضوان الله نمی گویند٬پاسخ دادم:«برادر من! چه قیاس مع الفارقی کردی! ابوجهل چه ربطی به ابوبکر و عمر داره؟! منظورم از اینکه نمی گویند شما اسلام رو با شخصیت ها می شناسید اینه که شما هر کس رو که چون سابقه ای در اسلام داره قابل احترام تام می دونید. اما ما حرفمون اینه که هر کس که در اسلام سابقه داره دلیل بر این نیست که منحرف نشه.

حالا شما به من بگو ابوبکر و عمر چه ربطی به ابوجهل دارن؟خلفای اول در اسلام سابقه دارن اما ابوجهل چه سابقه ای در اسلام داره که بخوایم اسلام رو با اون بسنجیم!! اون که سرتاسر لعن و نفرینه.البته این هم اگر در قرآن ایات صریح نداشتیم بعید نبود از دید شما جز’صحابه پیامبر قرار بگیره و اطاعت ازش واجب!» 

پس از این این برادر اهل سنت به درج مطلبی دیگر پرداخت که بسی جالب و درخور توجه است. وی در جایی دیگر که ظاهرا از سر استیصال و درماندگی در پاسخ به برخی سوالات مطروحه اینجانب است می آورد:«دوستان! مطالب این وب با سند روایت شهادت بی بی فاطمه را تکذیب میکند اندسته از دوستان که میخواهند وارد بحث شوند خواهشا فقط در همین مورد اظهار نظر کنند و مباحث دیگر را جهت بحث در وبلاگ مطرح کنند... دوستان در این وبلاگ سوالی نپرسند (احتمالا در مورد دو سوال خاص بنده بود) و از کتاب های تاریخی نیز مطلبی نیاورند و فقط به سوالات ما پاسخ دهند(!!!)»  

بنده در مورد این مطلب بی منطق نوشتم:«با شرایطی که آوردی ،پس دیگه چه نظری باید داد؟! پس خودت چرا از منابع تاریخی میاری؟ برادر من! خودت هم از کتاب های اهل سنت خودتون سند آوردی و بر اساس ملاک های خودتون هم شهادت دختر رسول خدا صلی الله رو نفی کردی!

در مورد محدودیت طرح سوال هم باید به شما بگم: اینکه بنده از شما می پرسم"پس چرا عمر حضرت فاطمه زهرا سلام الله بر اساس اسناد شیعه و سنی ، بعد از پیغمبر اینقدر کوتاه بود و یا چرا قبر ایشان پس از وفاتشان مخفی شد؟" این سوال خودش ده ها پاسخ رو در خودش نهفته داره. و پاسخ های آبکی رو هم بر نمی تابه. 

مولانا در مثنوی قصه ای میاره که بی شباهت به کار شما نیست.داستان از این قراره که "مردی به نزد دلاکی رفت تا نقش شیر را بر بازوی او خالکوبی کند اما تا دلاک سوزن به تنش زد فریادش بلند شد که: «کجای شیر را خالکوبی می کنی ؟» دلاک پاسخ داد : «یال شیر را» و مرد ناله کرد:«نمی شود شیر ما یال نداشته باشد ؟!»

دلاک پذیرفت که شیر بی یالی را نقش کند اما همین داستان با دم و شکم شیر نیز تکرار شد و دلاک بی طاقت شد و زبان به اعتراض گشود :

شیر بی یال و دم و اشکم که دید ؟         این چنین شیری خدا کی آفرید ؟» 

برادر اهل سنت ما نیز هنگامی که دید این نوشته اش با ملاک های عقلی و منطقی نمی خواند مطلبش را اصلاح می کند:«بعضی از دوستان نسبت به گفته من در مورد کتب تاریخی اعتراض کردند خب باشه شما از کتب مورد قبول اهل سنت دلیل بیارید و سوال هم فقط در مورد جریان کذب شهادت و فدک مطرح کنید.» 

بنده نوشتم:«چطور می شه تو از منابع اهل سنت میگی، ولی ما نمی تونیم از منابع شیعه سند بیاریم؟!! البته از منابع شما هم دلیل وسند دارم که بیارم ولی شما با ملاک ها و معیار های خودتون ردش می کنی.» 

پاسخ داد:«اخه منابع شما قابل استناد نیست (!) ... در ضمن بعضی از اهل تشیع که این اسناد و مقالات من را خواندند در نظرات خصوصی جریان را قبول کردند و میگویند چون در فضای شیعی هستند و ایران هم جای بیان ازاد نیست نمیتوانند علنا اظهار نظر کنند.»  

و به اینجا فکر نکرد که:«چگونه منابع اهل سنت قابل استناد است و منابع شیعه قابل استناد نیست(!) و چگونه ایران جای آزادی بیان نیست در حالی که شما و امثالهم اینگونه در مورد همه چیز ٬ از عقیدتی تا سیاست و غیره می نویسید و می گویید. آخر اگر ایران جای آزادی بیان نیست پس کجا جای آزادی بیان است! آیا عربستان و بحرین جای آزادی بیان است؟!! یا مصر و تونس که حاکمانشان نام شما اهل سنت را یدک می کشیدند؟ و یا...» 

و این گونه بود که آمدیم سر خط ...!!! 

نظرات 4 + ارسال نظر
تردیدممنوع!!! پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:25 ق.ظ http://www.bdpnur.blogfa.com

سلام
بسیار عالی بود. استفاده بردم.
به نظر من این فرد سنی نبود. بلکه وهابی بود.
************************************
«آیه ولایت :
انما ولیکم الله و رسوله و الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون
ترجمه:بدرستیکه فقط ولی شما خدا و رسولش و کسانی هستند که نماز را به پا می دارند و در حال رکوع زکوه می دهند.

این آیه در شان امیر المومنین نازل شده و هیچ کس نیز در این باره در زمان ایشان منکر نشده است، حتی عده ای هم خواستند به تقلید از ایشان این کار را انجام دهند اما آیه ای در شان آنها نازل نشد.»
****************
«آیه تطهیر:
إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمُ‏ْ تَطْهِیرًا
خدا جز این منظور ندارد که پلیدى را از شما اهل بیت ببرد، و آن طور که خود مى داند پاکتان کند.»
**************************
اگه این دوتا آیه رو بهشون نشون بدی یا به خودشون نسبت میدن! یا اینکه کلا قرآن رو نفی میکنند!!!

انصارالزهرا س پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:52 ب.ظ http://www.ansarolzahra.blogfa.com

سلام دوست عزیز
اجرتون با مادر پهلو شکسته که با منکران شهادت بانو بحث می کنید.
وقتی اسم وبلاگش رو میبینم میخام گریه کنم آخه مگه مادر ما چندسالش بود که بهش میگند بی بی؟؟

دلم می خواست وارد این بحث بشم ولی متاسفانه با همین آقای فاروق در مسائل دیگری بخث می کنیم و من برخلاف ایشان اهل بحث تو بحث کردن و سفسطه نیستم.
من شما رو لینک می کنم و شما هم اگر خواستید فبها

زهرایی باشید زهرایی زندگی کنید و زهرایی بمیرید

اللهم عحل لولیک الفرج

انصارالزهرا س شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:34 ب.ظ http://www.ansarolzahra.blogfa.com

سلام
به روزم با مطلب
((خداحافظ فاطمیه ولی....چرا حضرت زهرا س را کشتند؟فقط به خاطر حیدر ع(مادر ما را کشتند3)))
اللهم عجل لولیک الفرج

خرقه پوش یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:31 ب.ظ http://sobhesepid2010.blogfa.com

با سلام،مطالب وبتون خیلی عالیه.اگه میشه قالب وبتون رو عوض کنید.رنگش بدجوری چشمو اذیت میکنه.
موفق باشید

از حسن نظر جنابعالی متشکرم. قالب وبلاگم رو مطابق اسم وبلاگ «دلخون یار» گذاشتم. ولیکن اگه قالب بهتری که به موضوع و اسم وبلاگم نزدیکتر باشه پیدا کنم٬حتما نظر شما رو اجرا خواهم کرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد