دلایل بیشتر بودن تعداد اهل سنت نسبت به شیعه

اولا؛ زیادتر بودن هیچ گروهی دلیل بر بهتر بودن یا برحق بودن آن گروه نمی باشد، چرا که دراین صورت مسیحیان می بایست بر مسلمانان برتری داشته باشند یا در حادثه عاشورا یزید باید بر اباعبدالله الحسین برتری داشته باشد! 

دوم آنکه؛ درجای جای قرآن به دنبال توضیح سرنوشت اقوام پیشین همچون قوم نوح و لوط و صالح وهود و شعیب و... آمده است: «اکثرهم لا یومنون» یعنی: « اکثرشان ایمان نیاوردند» و یا : «أکثرهم لا یعقلون» ، «أکثرهم لا یعلمون»، «أکثرهم الفاسقون» ، «أکثرهم الکافرون» ، «أکثرهم کاذبون» و در 6 مورد نیز آمده: «کثیر منهم فاسقون» و...

اما به هر حال لازم است دلایلی که بر این مسئله مترتب است ایراد شود که در ادامه می خوانیم: 

1-این مسئله در ابتدا برمی گردد به اصل غصب خلافت. چرا که پس از غصب خلافت و به خصوص در عصر عمربن خطاب فتوحات عظیمی نسیب جامعه مسلمین گشت و سرزمین های بسیاری تحت سیطره مسلمین قرار گرفت. طبیعتا در این حالت تفکرات دستگاه حاکمه و اعتقادات آن در جوامع تحت سیطره انتشار بیشتری میابد. بعد از وی نیز حاکمانی زمام امور را پی گرفتند که خود را بیش از هر چیز وارث حکومت دو خلیفه اول میدانستند و علی علیه السلام را سب و لعن می کردند.

2-تحت فشار قرار داشتن امامان شیعه و علما و در تنگنا قرار دادن آن ها جهت عدم ارتباطشان با مردم به دلیل احساس خطری که از ناحیه آنان می شد. 

3-شکنجه و نسل کشی شیعه در قرون اولیه و برخی دوران های دیگر توسط حاکمان جور همچون حاکمان عباسی. 

4-بلامانع بودن ترویج عقاید اهل سنت و حتی کمک به ترویج  اعتقادات و احادیث آن ها با توجه به عدم احساس خطر از ناحیه آن ها برای حکومت و حتی مفید بودن بسیاری از آن عقاید برای تحکیم پایه های حکومت جور همچون اشاعه عقیده جبریگی که بحثش مفصل است و... چنانکه گاهی حاکمان آن ها را برای نوشتن کتاب های حدیثی تشویق می کردند. البته خود دفاع از غصب خلافت از امامت و حق جلوه دادن این واقعه نیز برای مشروعیت بخشی به حکومت های غاصب بعدی و در نتیجه اشاعه اعتقادات اهل سنت ، کمال فایده را داشت. 

5-در طول تاریخ مشاهده می شود که هر جا شیعه توانست حرف خود را بزند و عقایدش را بیان کند، رشد فزاینده ای یافته است که البته تنها موارد معدودی از این موقعیت ها پیش آمد. یکی در زمان ولیعهدی امام رضا علیه السلام بود که عاقبت ایشان هم به دست همان حاکمان جور به شهادت رسید و یکی در دوران صفویان بود و البته در برخی جاهای دیگر که در این موارد رشد شیعه و عقایدش فزاینده بود. 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
تردیدممنوع!!! جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 ق.ظ http://www.bdpnur.blogfa.com

بههههههههههههههههههههههههههههه
بالاخره به روز شدی.

این سوالیه که همیشه در ذهن من و اذهان دیگران وجود داره.
جواب خیلی جالبی براش دادی.

خیلی عالی بود.

پسرپلسفیدی پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:40 ب.ظ http://polsefidirika.blogfa.com

شعر امام خمینی:

من به خال لبت ای دوست گرفتار شــدم
چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شـــــــدم

فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شــــــــدم

غم دلدار فکنده است به جانم، شــــررى
که به جان آمدم و شهره بازار شــــــــــدم

درِ میخانه گشایید به رویم، شـب و روز
که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم

جامه زهد و ریا کَندم و بر تن کـــــردم
خرقه پیر خراباتى و هشیار شــــــــــــدم

واعظ شهر که از پند خــــود آزارم داد
از دم رند مى آلوده مددکار شـــــــــــــدم

بگذارید که از بتکــــــــده یادى بــــــکنم
من که با دست بت میکده بیدار شـــــــــدم

در جواب امام خامنه ای سروده اند:



تو که خود خال لبی از چه گرفتار شـــدی
تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شـــدی


تو که فارغ شده بودی ز همه کون و مکان
دار منصور بریدی همه تن دار شـــــدی


عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
ای که در قول و عمل شهره بازار شدی


مسجد و مدرسه را روح و روان بخـشیدی
وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شـــــدی


خرقه پیر خراباتی ما سیره توســــــــــــت
امت از گفته در بار تو هشیار شــــــدی


واعظ شهر همه عــــــــــمر بزد لاف منی
دم عیسی مسیح از توپدیدار شـــــــــــدی


یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غـــــــــم
ببریدی ز همه خلق و به حق یار شــــدی



یا زهرا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد